حالا هر از گاه ویدئوهای قدیمی را در فضای مجازی با عبارت «کتک زدن معلم» و با افزودن ایموجیهای خنده، بازنشر میکنند. صوت و تصویر آقا یا خانم معلم در کلاس درس، همراه با مزهپرانیها و شکلکهای مشمئزکننده بچهها درز پیدا میکند و به خانهها میآید و والدینِ لم داده روی مبل به همه آنها میخندند!
«...نقل است یک روز شبلی بر سر خاک جنید ایستاده بود. کسی از او مسئلهای پرسید. در بیتی پاسخ داد و گفت: و اِنّی لَاَستَحییهِ و التُّربُ بیننا کما کُنتُ استَحییهِ و هو یَرانی. گفت: من شرم دارم پیش خاک او جواب مسئله دهم همچنان که در حیات او [از او] شرم داشتم».
این حکایت از تذکرةالاولیا داستان حرمت معلم بود در فرهنگ دیروز ما. اما امروز چه کردیم که در صورت و معنی دادیم ز کف تربیت سرّ و عَلَن را...!
حرفه معلمی را به شوخی گرفتند
امانالله قراییمقدم، استاد دانشگاه به قدس میگوید: واقعیت این است نسل جوان امروز از مرحله سنتخواهی عبور کرده و به مرحله خودمختاری رسیده است؛ یعنی به جایی که تصور میکند به دلیل تحصیلات و پیشرفتی که بدست آورده، تنها باید از عقل و فکر خودش پیروی کند؛ اما ما در کنار این دو مرحله، مرحله سومی هم به نام دنبالهروی داریم که برای نسل جوان امروز شرایط متفاوتتری دارد.
وی با اشاره به اینکه حرمت معلم موضوعی است که ابتدا باید از مدیران و مسئولان یک کشور به معلمان آن آغاز شود، میافزاید: در گذشته معلم و مدیر احترام و اقتدار مشروع داشت؛ وقتی بزرگترها و مسئولان حرمت معلم را نگه نداشتند و به جای معلمان کهنهکار، باسابقه و کاربلد، از معلمان جوان غیرمتخصص و بیتجربه استفاده کردند، حرمت معلم و مقام معلم شکسته شد.
به گفته عضو هیئتعلمی دانشگاه خوارزمی، جایگاه معلم در ایران بسیار ارجمند بوده و معلمان بزرگی در این کشور رشد کردهاند، ولی وزارت آموزش و پرورش و مسئولان وقتی یک مدیر با ۲۰سال سابقه را برمیدارند و به جای او یک جوان بیتجربه را بر مسند مدیریت مینشانند حرمت مدیر فرومیریزد و دیگر قابل ترمیم نیست؛ اینگونه میشود که دانشآموز پشت سر معلم شکلک درمیآورد و بیاحترامی میکند و این درحالی است که قانونی هم برای حمایت از معلمان در این خصوص وجود ندارد.
وی با تأکید بر اینکه خانواده یکی از مهمترین مبانی تربیت و آموزش برای احترام به معلم است، عنوان میکند: وقتی پدر و مادر، معلم را در خانه و خانواده مهم نمیدانند و در برابر صحبتهای معلم در حضور فرزند موضعگیریهای تندی دارند، این رفتار را دانشآموز با خود به کلاس درس میآورد و همینگونه با معلم خود رفتار میکند.
قراییمقدم با اشاره به اینکه در فضای مجازی و در مجموعههای تلویزیونی، وقتی کار معلم را بیاهمیت جلوه میدهند حرمت معلم شکسته میشود، ادامه میدهد: آنچه ما میبینیم و بیحرمتیهایی که گاهی به معلمان میشود، نتیجه رفتار جامعه و خود ماست.
بیحرمتی به معلم از خانواده نشأت میگیرد
نصرالله منصوری، رفتارشناس و مشاور خانواده نیز میگوید: نگاهی به پیشینه خانوادگی کسانی که حرمت و حیثیت معلم را در جامعه و مدارس نادیده میگیرند، نشان میدهد این بیحرمتی و بیاحترامی از خانوادههای آنها آغاز شده است.
وی در گفتوگو با ما اضافه میکند: اگر والدین به فرزند خود بگویند معلم همچون پدر و مادر حرمت دارد و باید به او احترام گذاشت؛ جایگاه معلمی رفیع و متعالی خواهد شد.
منصوری ادامه میگوید: کودک آینه تمامنمای خانواده خودش است که هر خوبی و بدی و هر چه آنجا میبیند و میشنود را در خود منعکس میکند؛ از این رو کوشش مادران و پدران در پرورش صحیح فرزندان از بزرگترین کارهاست؛ تربیت اخلاقی، تنها در مدرسهها صورت نمیگیرد، بلکه باید با کودک از روز زبان گشودن و گفتار فهمیدن به تمرین پرداخت.
وی با تأکید بر افت اخلاقی برخی دانشآموزان در احترام به معلم و فضای مدرسه، میافزاید: شنیدهها و دیدههای همه ما نشان میدهد در مقایسه با نسلهای پیشین، ادب و تواضع دانشآموزان در برابر معلم کاهش قابل توجهی یافته است تا جایی که برخی رفتارهای دانشآموزان گاه به گستاخی و وقاحت نیز پهلو میزند.
در این میان، نظام آموزشی نیز برنامه خاصی برای برخورد با دانشآموزانی که به معلمان بیاحترامی میکنند، ندارد و به همن دلیل دانشآموزی که به معلم بیاحترامی کرده، بهدرستی متنبه نشده و به بیاحترامیهای خود ادامه میدهد؛ به عبارت دیگر، نظام تربیتی مدرسه و نظام آموزشی با دانشآموزانی که احترام معلمان را نگه نمیدارند برخورد جدی و مؤثر ندارد و به همین ترتیب زمینه برای بیاحترامی فراهم و مساعد است. برای مثال، دانشآموزی که به سبب بیاحترامی به معلم از کلاس درس اخراج میشود، پس از مدت کوتاهی بدون برخورد انضباطی جدی و تأثیرگذار دوباره به کلاس درس میآید.
منصوری ادامه میدهد: متأسفانه مقررات آموزش و پرورش بهگونهای است که موجب میشود روز به روز هنجارشکنی بعضی از دانشآموزان افزایش یابد و وجود این مقررات به دانشآموزان خاطی میفهماند در برابر رفتارهای ناهنجار خود مسئول نیستند.
از سویی دیگر، حقوق اندک معلمی یکی از مسائلی است که سبب میشود معلم تمرکز کافی در کلاس نداشته باشد و در نتیجه دانشآموزان از این مسئله سوءاستفاده کرده و به او بیحرمتی کنند، این در حالی است که برای مثال در دو کشور آلمان و ژاپن حقوق معلمان معادل حقوق وزرای آن کشور است؛ چرا که معتقدند معلم نقش تعیینکنندهای در تربیت فرزندان دارد.
این روانشناس و مشاور خانواده با تأکید براینکه متأسفانه این هنجارشکنی و بیحرمتی به کلاس و معلم به همینجا ختم نمیشود، میافزاید: دانشآموز امروز، شهروند فردای جامعه است؛ هنجارشکنی در مدرسه و دریافت نکردن نتیجه مناسب رفتار خود، موجب میشود در جامعه نیز قانونشکن باشد، اما با درجه بالاتر؛ زیرا در مدرسه بهخاطر مقررات آموزش و پرورش درک نکرده باید عواقب و مسئولیت رفتار خود را بپذیرد.
وی در پاسخ به اینکه برای بازگرداندن حرمت معلمان در مدارس و دانشگاهها چه باید کرد، میگوید: باید افرادی بین دو گروه معلمان و خانوادهها و والدین قرار گیرند و تبیین کنند والدین و دانشآموزان حق ندارند با معلم خود مانند یک گماشته رفتار کنند و والدین هم حق ندارند به معلم در پیش چشمان دانشآموزان بیاحترامی کنند.
منصوری با تأکید بر اینکه بهتر است در هر مدرسه شورایی برای سامان دادن به روابط معلم و دانشآموز تشکیل شود تا از حقوق متقابل دانشآموزان و معلمان حمایت کند، میگوید: این شورا از مدیر مدرسه، دبیران، نماینده آموزش و پرورش، اولیای دانشآموز خاطی برای دفاع، نماینده انجمن اولیا و مربیان و... تشکیل شود تا وضعیت دانشآموزان هنجارشکن مورد بررسی قرار گیرد.
این رفتارشناس ادامه میدهد: این شورا باید اقتدار کامل برای برخورد با دانشآموز خاطی داشته باشد، حتی بتواند تا اخراج کامل دانشآموز از مدرسه جلو برود درغیراین صورت مانند شوراهای فعلی مدارس ناکارآمد خواهد شد.
نظر شما